هاناهانا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

هانای دوست داشتنی ما

هانا و نمایشگاه کتاب

اونروز بخاطر اتوبوس سوار شدن کلی ذوق کرده بود  ( از جایی که ماشین پارک کردیم میبایست سوار خطهای مخصوص میشیدیم تا نزدیک غرفه ها) میگفت میشه ما همیشه سوار اتوبوس بشیم  دومین چیزی که خوشحالش کرد پیشی شدنش بود صورتشو گریم پیشی کرده بود و ژست گرفت بود واسه آدمایی که نازشو میکشیدن و ازش عکس می گرفتن   ...
21 ارديبهشت 1395

تحویل سال 1394

ساعت 3:30 بامداد بود و هانا همچنان بیدار در حالیکه قبلش داشتم فکر میکردم موقع تحویل سال چطور باید بیدارش کنم    ...
2 فروردين 1394

هانا و اولین چهارشنبه سوری

هانا با بهت و حیرت به آدمای دور و ورش که داشتن میرقصیدن و از رو آتیش میپریدن نگاه میکرد البته ناگفته نماند که بارون اومده بود قبلش و هوا بس ناجوانمردانه سرد بود  تق تق تق فش فش        فاصلمون کم بشه هیزم و نفت و آتیش      دوستت دارم خدایش سیب زمینی به سیخه    عکس گلت به میخه غماتو بیار فوتش کن     کینه داری شوتش کن هوا بهاری میشه         سرما فراری میشه زردی ازت دور بشه     هرچی بخوای جور بشه 26 اسفندماه 1393 #چهارشنبه سوری  #هانا  #آتش  #دختر ...
27 اسفند 1393